سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اوقات شرعی
امروز : سه شنبه 103 اردیبهشت 25
ستاد یادواره شهید سید محمد حسین علم‏الهدی - یادواره شهید سید محمد حسین علم الهدی

ناز خود بگذار و کبر از سر به در آر و گور خود را به یاد آر . [نهج البلاغه]

:: خانه

:: مدیریت وبلاگ

:: پست الکترونیک

:: شناسنامه

:: کل بازدیدها: 7874

:: بازدیدهای امروز :2

:: بازدیدهای دیروز :0

::  RSS 

vپیوندهای روزانه

مقام معظم رهبری [46]
مهدویت [31]
وبلاگ‏هایی در مورد رسول اکرم (ص) [26]
پیامبر اعظم (ص) [20]
مدینه منوره [18]
منادی [19]
[آرشیو(6)]

vدرباره من

ستاد یادواره شهید سید محمد حسین علم‏الهدی - یادواره شهید سید محمد حسین علم الهدی

vلوگوی وبلاگ

ستاد یادواره شهید سید محمد حسین علم‏الهدی - یادواره شهید سید محمد حسین علم الهدی

vجستجو در وبلاگ

! شناسنامه پایگاه شهید سید حسین علم الهدی

جمعه 85/8/19 :: ساعت 7:52 عصر

منطقه مقاومت: خوزستان

ناحیه مقاومت: اهواز

حوزه مقاومت: 4 شهری امام سجاد (ع)

مستقر در : مسجد مرعشی (علم الهدی)

آدرس پایگاه: خیابان سلمان فارسی خیابان حافظ

شماره تماس پایگاه : 2231200

سال تشکیل پایگاه مقاومت : 1359

تعداد کل اعضای پایگاه : حدود 300 نفر

تعداد اعضای کل فعال پایگاه: حدود 100 نفر

تعداد روحانیون و طلاب پایگاه : 15 نفر

تعداد دانشجویان پایگاه: 40 نفر

تعدتد دانش آموزان پایگاه: حدود 120 نفر

کل دوره های طرح میثاق برگزار شده توسط پایگاه: 11 دوره

مهمترین برنامه های برگزار شده توسط پایگاه از تشکیل آن تا کنون :

اعزام رزمندگاه به جبهه های حق علیه باطل ، یادواره شهید سید حسین علم الهدی ،جشن بزرگ میلاد ساقی کوثر (ع)، برگزاری همه ساله ی نمایشگاه بزرگ هفته دفاع مقدس در مرکز شهر، برگزاری همه ساله ی جشن دانش آموزی در سطح شهر ، برگزاری همه ساله اردوهای زیارتی ،معنوی مشهد مقدس و ...

 


¤کاری از: ستاد یادواره شهید سید محمد حسین علم‏الهدی

? نظر شما()

شهید سید محمد حسین علم‏الهدی

! خدمت به مردم

جمعه 85/8/19 :: ساعت 7:27 عصر

آزاده قهرمان برادر ساکی می گوید: برای انجام کار مهمی عازم سوسنگرد شدیم . سید حسین رانندگی می کرد. در مسیر جاده هویزه –سوسنگرد یک خانواده منتظر ماشین بودند ،ایشان ترمز کرد و از ماشین پیاده شد و و سئوال کرد . کجا تشریف می برید ؟با لهجه عربی گفتند: روستای نعمه. ایشان با دست خودش وسائل آنها را بار کرد و آنها را سوار شدند.

آن روستا در مسیر نبود و یابد از مسیر خودمان منحرف می شدیم. به ایشان گفتم: آقای سید معطل می شویم. ایشان گفت: اشکال ندارد. رساندن اینها کم اهمیت نیست. شاید از کارمان مهمتر باشد. ما برای آسایش اینها می جنگیم ،باید به مردم خدمت کنیم.

برگشتیم به جاده هویزه-سوسنگرد چند کیلومتری نرفته بودیم که چند نفر کنر جادهایستاده بودند . باز ایشان توقف کرد و از آنان سوال کرد : کجا تشریف می برید ؟ گفتند فلان جا ، ایشان با لبخند و احوالپرسی و روی گشاده گفت : سوار شوید باز هم من اعتراض کردم و ایشان هم همان جواب را داد . در طول مسیر ، از مسافری عبور نمی کرد مگر اینکه می ایستاد و آنها را به مقصد می رساند.


¤کاری از: ستاد یادواره شهید سید محمد حسین علم‏الهدی

? نظر شما()

شهید سید محمد حسین علم‏الهدی

! اهداف پایگاه شهید علم‏الهدی

جمعه 85/8/19 :: ساعت 6:57 عصر

اهداف

1- جذب نسل نوجوان و جوان به مساجد و فعالیت در بسیج

2- آشنا ساختن نوجوانان و جوانان با فرهنگ اسلام ناب محمدی

3- پر نمودن صحیح و سالم اوقات فراغت جهت تربیت اسلامی و پرورش استعدادهای نسل نوجوان و جوان و نیروهای محوری جهت فعالیت در مدارس و مساجد

4- مقابله با هجوم فرهنگی دشمن با لبیک به اوامر رهبر انقلاب

5- خارج سازی نوجوانان و جوانان از محیط ناسالم و غیر اسلامی

6- آماده کردن نوجوانان و جوانان برای مسئولیت پذیری در جامعه

7- ایجاد محیطی مناسب جهت رشد فکری ،مذهبی و اخلاقی

8- بالا بردن سطح دانش دینی ،فرهنگی سیاسی

9- فراهم نمودن محیطی جهت علاقه مند شدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی و ایثار در راه آن و تبعیت از ولایت فقیه

10- حل معضلات اجتماعی ،خانوادگی و اخلاقی نوجوانان و جوانان و برخورد ریشه ای با آنها

11- سازندگی جسمانی و تربیت بدنی نوجوانان و جوانی 

 


¤کاری از: ستاد یادواره شهید سید محمد حسین علم‏الهدی

? نظر شما()

شهید سید محمد حسین علم‏الهدی

! مدیحه سرایی

جمعه 85/8/19 :: ساعت 5:23 عصر

                                                                 
(( کسی بدن شهید علم‏الهدی را قادر به شناسایی نبود ، و تن این شهید فرزانه را از روی قرآنی که در جیب داشت ، که بر روی صفحه‏ی نخست آن امضای امام خمینی و آیت ا... خامنه‏ای و چند تن دیگر بود شناسایی کردند. ))

و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدم خاکسترت را
                                                              به دنبال دفترچه خاطراتت                                                               
دلم گشت هر گوشه‏ی سنگرت را
و پیدا نکردم در آن کنج غربت
به جز قرآن صفحه‏ی دفترت را:
همان دستمالی که پیچیده بودی
در آن مُهر و تسبیح انگشترت را
همان دستمالی که یک روز بستی
به آن زخم بازوی هم سنگرت را
همان دستمالی که پولک نشان شد
و پوشید اسرار چشم ترت را
سحرگاه رفتن زدی با لطافت
به پیشانی‏ام بوسه‏ی آخرت را
و با غربتی کهنه تنها نهادی
مرا آخرین پاره‏ی پیکرت را
وتا حال می‏سوزم از یاد روزی
که تشیع کردم تن بی‏سرت را
کجا می‏روی؟ای مسافر،درنگی
ببر با خودت پاره‏ی دیگرت را


¤کاری از: ستاد یادواره شهید سید محمد حسین علم‏الهدی

? نظر شما()

! نامه شهید علم الهدی به خواهرش

جمعه 85/8/19 :: ساعت 4:34 عصر

                                                

(ادامه نامه)   بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست؟ مثال می زنم آیا وقتی مثلا به خواستگاری می روید چه می پرسید ؟ می پرسید که آیا شما آدم باهوشی هستید ؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار وقار و اصالت دارید ؟ چه مقدار قرآن را درک کرده اید؟ چه مقدار در تاریخ و اقتصاد و جامعه شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید ؟ معلوماتتان چقدر است؟و...  هرگز

درست همانگونه می اندیشیم و همانگونه انتخاب می کنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب به ما تحمیل کرده است و معیار ارزشهامان بسته بندی شده از غرب می آید اما خود نمی دانیم و نمی فهمیم و خیال می کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است در صورتیکه اندیشه ای که در قرآن می خواهد به ما بدهد در ست عکس آن است و با آن در تضاد کامل است و اصلا اندیشه تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزش ها و معیارها و طرز فکرها و برداشت ها و چنین شناختی است نسبت به زندگی و وسائل مادی، نیاز ها،آرزوها،خواسته ها ،ایده آل ها و...

و ما تلاشمان و ناراحتی هایمان و رنج ها و حتی نوع احساس هامان در این است که بهتر زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلا چرا زندگی می کنیم و به این ها توجه نداریم ؟ چرا که نتوانستیم از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم از لجن مصرف بدون تولید .

از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات ، و تمام نیروهای خلاق و نبوغ های سرشار را در وسیله ی خلاصه کردن.

درست مثل کسی که پله ای گذاشته و خود را به پشت بام برساند ، اما همین که پا روی پلکان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فکر کند ،سوراخ و سمبه های آن ،رنگ آن و ... که لحظه ای خواهد رسید که گریبان مرگ اورا فرا گرفت و هنوز در فکر این است که پله چوبی را تبدیل به پله ی فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا...

کند . و در نتیجه عمر تمام می شودو خود را به پشت بام نرسانده.

خواهش می کنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آن را درک کنی: (( الناس نیامم اذا ما توا انتبهوا)) یعنی : مردم خوابند ، وقتی که مردند بیدار می شوند.

که حدس می زنم این جمله ی زیبا از فاطمه(س) باشد.

 


¤کاری از: ستاد یادواره شهید سید محمد حسین علم‏الهدی

? نظر شما()

شهید سید محمد حسین علم‏الهدی